تازه می فهمم وسعت تنهایی ات را
تازه می فهمم وسعت تنهایی ات را
حالا که دیگر حتی بی تو"...تنهایی را حس نمی کنم
حالا که نمی توانم در جواب خوبیهایت برایت خوب باشم
حالا که بیشتر از هر کسی لحظه خوب با تو"...بودن را احساس می کنم بی انکه باشی
بگو چگونه باید مثل تو"...عاشق شد
چگونه باید مثل تو"...صداقت را معنا کرد و به جایش دروغ شنید
چگونه با اتش دوست داشتن قلبها را به اتش کشید
حتی اگر هم همه تو"...را از یاد برند من فراموشت نمی کنم...
حرف اخر " از دل نرود هر انکه از دیده برفت
نویسنده: aftebgardon